دسته : -مبانی و پیشینه نظری
فرمت فایل : word
حجم فایل : 155 KB
تعداد صفحات : 65
بازدیدها : 473
برچسبها : پروژه تحقیق مبانی نظری
مبلغ : 13500 تومان
خرید این فایلمبانی و پیشینه نظری استرس
در 65 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مقدمه
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به تنیدگی و پیامدهای آن هوشیار شده اند، بزرگسالان، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست ، امکان وقوع یک جنگ هسته ای، به پایان رسیدن منابع طبیعی، خطر آزمایش های هسته ای، وجود افزوده های غذایی و مواد سرطان زا و... سخن می گویند و تمامی این مسایل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند. والدین و فرزندان می دانند که هسته خانوادگی دگرگون شده ، زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر باید هر دو کار کنند تا بتوانند هزینه های روز افزون را تامین نمایند، طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد نیز امری ناممکن نیست. افزون بر این ،رسانه های گروهی افراد را به مشاهده صحنه های جنگ ، خشونت ، تخریب، شقاوت و بی رحمی ،مرگ و کشتار عادت داده اند. (دادستان،1387)
استرس پدیده نو ظهور نمی باشد. بلکه از زمانهای بسیار دور نیز وجود داشته است و تنها تفاوت آن در تنوع، استمرار و منابع استرس زا میباشد. فشارهای عصبی نیاکان مارا قادر می ساخت تا مقابل تهدیدات محیط خود را مسلح کنند و راههای گریز از این فشارها عمدتاً به دو صورت بود "مبارزه یا فرار" و از این طریق به حیات خود ادامه می دادند. آنان در شناخت توانایی خود با دشمنان از تغییراتی که در سیستم فیزیولوژیکی بدنشان اتفاق می افتاد بهره می جستند. بدین ترتیب در واقع آنها با استرس زندگی نمی کردند. بلکه استرس در حاشیه زندگی آنان بود (زهرا کار،1385) بنابراین باید گفت که فشار روانی برای بشریت یک پدیده جدید محسوب نمی شود.
انسان در چند سال گذشته به ویژه در قرن بیستم، شاهد تغییر و تحولات موثر بوده است این تحولات باعث گردیده تا انسان با مسایل و مصائب نیز به طوراختصاصی برخورد کند صنعتی شدن جوامع بشری تغییر سریع و فزاینده در ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و عدم توانایی در پیش بینی آینده مجموعه عوامل موثر در به وجود آوردن فشار روانی می باشد.(سلطانی، 1381)
به طور کلی اصطلاح فشار عصبی یا استرس از کلمه لاتین استرینگر[1] مشتق شده است که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است. رفتارهایی که می توانند با احساسات متضاد همراه باشند. فشرده شدن یا زیر فشار قرار گرفتن به اختناق منتهی می شود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود می آورد که قلب و روح را در برمی گیرد.بدین ترتیب درماندگی و استیصال[2] اصطلاح دیگری است که از استرینگر مشتق شده است و بیانگر احساس رها شدگی، انزوا، ناتوانی و جز آن است که در یک موقعیت حاد (نیاز، خطر،رنج) در فرد ایجاد می شود(دادستان،1387)
در فیزیک استرس عبارت از فشار یا نیرویی است که بر ارگانیزم وارد می شود. خروارها سنگ که بر روی زمین سنگینی میکند، اتومبیلی که با اتومبیل دیگر تصادف میکند و پلاستیکی که کشیده میشود همه از نوع استرس فیزیکی به حساب می آیند. فشارهای روانی یا استرسها نیز سنگینی می کنند،فشار می دهند و میکشند و ممکن است این احساس به ما دست دهد که در اثر سنگینی یک تصمیم گیری خرد می شویم. به علت گرفتاریهای زندگی تحت فشار هستیم یا در اثر تنش، استخوان هایمان قرچ و قروچ می کنند.از نظر واژه شناسی، استرس کلمه یونانی است که در قرن هفدهم میلادی بسیار متداول بود که به معنی سختی[3]، دشواری[4] و محنت به کار رفته است. در اواخر قرن هجدهم معنی آن به نیرو و زور و تلاش تغییر یافته و منظور از آن در وهله نخست نیروهای ذهنی و جسمی فرد یا افراد بود(قراچه داغی و شریعت زاده،1373).
[1].Stringere
[2].Distress
[3].Hardship
[4].Straits
...
مدل سه گانه استرس (فشار روانی)
الف: استرس به عنوان محرک
این مدل فرض میکند استرس چیزی است که در محیط رخ داده و خواسته ای را برای فرد مطرح میکند، مانند استرس کار، زندگی پر از موقعیت هایی است که خواسته هایی را برای ما مطرح میکنند، دور شدن از خانه، درگیری با فشارهای اقتصادی،مشکلات مربوط به امتحانات و کار و برخی از خواست های بیرونی که فرد با آن مواجه می شوند و عوامل استرس زا اشاره دارد، در این چشم انداز تحقیقات به دنبال یافتن منابع استرس در محیط بیرون می باشند (احمدوند،1382).
ب: استرس به عنوان پاسخ
الگوی پاسخ به تجربیات فرد اشاره دارد، به عنوان مثال می گوییم فردی از استرس در رنج است،زمانی که این رویکرد را مورد استفاده قرار می دهیم،از طریق مشاهده نشانه های مثل تحریک پذیری،کاهش انرژی، بی خوابی،مشکلات هاضمه و مانند آن به تجربه ای به نام استرس اشاره می کنیم. این استنباط ممکن است در مورد دیگران یا خودمان باشد.این رویکرد اطلاعات زیادی درباره پیامدهای استرس در قالب های شناختی و فیزیکی ارائه نموده است، در واقع یافتن بیماری فیزیکی یا روان شناختی که مرتبط با فرآیند استرس نباشد. دشوار است و این امر با توجه به رویکرد (زیستی – روانی – اجتماعی[1]) تعجب برانگیز نمی باشد(احمدوند،1382)
نظریه پرداز اصلی این دیدگاه هانس سلیه است، او در اواخر 1390 مقاله ای منتشر ساخت که باعث تحول درک دانشمندان از استرس گردید، دکتر سلیه ابتدا آگاهانه از بکار بردن واژه استرس برای بیان حالتی که تحقیق او کشف نموده بود امتناع می کرد، اما متعاقباً نظرش را تغییر داد.
مهمترین جنبه حائز اهمیت دیدگاه سلیه این بود که وی کاربرد سنتی را ملغی ساخت او به تصویر استرس بر خلاف نمایاندن آن به عنوان عامل یا نیرو و به عنوان نتیجه ای که در اثر حضور عامل یا نیروی دیگری درون یک موجود زنده ایجاد می شود توجه داشت.( گریفین، مورهد،1986)
درک سلیه از استرس در ارتباط با علم فیزیولوژی است که ریشه در مراحل تکاملی وابسته به علم زیست شناسی موجودات زنده دارد.
الگوی زیست شناسی سلیه مبنای رویکردهای دیگری به مسئله استرس قرار گرفته است(بلورچی، 1367، ص217).
از نظر استرس پاسخ غیر اختصاصی بدن نسبت به نیازهایی است که در آن به وجود آمده است. برای درک این تعریف نخست باید مفهوم غیر اختصاصی روشن شود.
هر نیازی در بدن حالت بیگانه و خاص خود را دارد که مختص آن نیاز است. مثلاً هنگامی که معرض سرما قرار می گیرد. بدنمان می سوزد که گرمای بیشتری تولید شود، رگهای خونی منقبض می شوند که گرمای کمتری از دست برود. هنگامی که در معرض گرما قرار می گیرد از دست دادن آب به صورت دقیق تعریق در سطح پوست تاثیر خنک کننده ای دارد.
عمر دارو یا هورمونی اثرات خاص خود را دارد . داروهای تولید ادرار، آن را افزایش می دهند. هورمون آدرنالین نبض را تند و فشار خون را افزایش میدهد و همزمان قند خون را بالا می برد. در حالی که انسولین قندخون را کاهش می دهد با این وجود بدون در نظر گرفتن تغییرات ایجاد شده تمام این عوامل یک چیز مشترک دارند.
آنها نیاز و سازگاری همجوار مجدد را افزایش می دهند. این نیاز غیر اختصاصی است و صرف نظر از این که مشکل چیست انطباق با آن ضروری است. به عبارت دیگر عواملی که بر ما تحمیل می شوند علاوه بر اعمال اختصاصی شان، ایجاد یک نیاز غیر اختصاصی برای انجام کنش های سازگاری و ایجاد دیواره وضعیت بهنجار را در بر دارند که این مسئله مستقل از فعالیت های اختصاصی آنهاست نیاز اختصاصی برای فعالیت، ماهیت و اساس استرس است.
تصور این که مسائل متفاوتی مانند سرما، گرما ، داروها، هورمون ها ، غم و شادی می تواند واکنش یکسان در بدن ایجاد نماید مشکل است و مدتها طول می کشید تا وجود چنین واکنش های کلیشه ای در پزشکی پذیرفته شود(قریب ، 1371،).
[1].Bio- Dsycho - Social approach
...
تفاوت های جنسی در پاسخ به استرس
تقریباً یک قرن پیش، اعتقاد بر این بوده است که مردم آنچه را که والتر کانن، روانشناس دانشگاه هاروارد، واکنش " جنگ" در برابر استرس می داند ، تجربه می کنند. والتر کانن معتقد بود که وقتی انسان با حیوان وحشی یا رقیب رو به رو می شود، بدن خود را برای جنگ یا گریز آماده می کند. اگر چه دانش زیست شناختی آن زمان به اجازه بررسی دقیق این موضوع را نداد. اکنون می دانیم که واکنش جنگ یا گریز عبارت از تغییراتی است که مغز (ادراک ها، انتقال دهنده های عصبی)، دستگاه درون ریز(هورمون ها) و بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودکار (افزایش ضربان ، تنفس سریع، تنش ماهیچه ها) در بدن به وجود می آورد، این تغییرات مارا در زمان مقتضی، همچون شیاطین برای جنگ یا گریز آماده می کنند.
تایلور و همکارانش، با بررسی ادبیات مربوط به استرس در UCLA (2000)، نشان می دهند که زنان، هنگامی که تحت استرس هستند، به جای جنگ یا گریز معمولاً به کودکان ، ارتباط با خانواده یا دوستان گرایش نشان می دهند. بررسی تایلور را دانشجویی تهیه کرد که بی تکلیف اظهار داشت ، در مطالعه استرس تقریباً تمام موشها ماده بودند. بررسی تایلور نشان داد که قبل از 1995، وقتی ادارات فدرال خواستار برابری بیشتر زنان در بررسی های اقتصادی شدند، صرفاً 17 درصد آزمودنی ها زن بودند. در تحقیقات، تفاوت حجم نمونه بین زنان و مردان باعث می شود تا پژوهشگران به این سوال که آیا زنان همانند مردان به استرس واکنش نشان می دهند، بی توجه باشند.
تایلور و همکارانش (2000)، با بررسی های بیشتری که در ادبیات مربوط به استرس انجام می دهند در می یابند که زنان و مردان، در مقابل استرس، واکنش های متفاوت با ثباتی نشان می دهند.
واکنش های زنان در مقابل استرس را می توان واکنش گرایش و دوستی نامید. این واکنش بیشتر سر پرستی و نیاز به حمایت اجتماعی را شامل می شود تا جنگ و گریز . وقتی زنان با تهدید، واقعه ناگوار یا حتی یک روز نا خوشایند در محیط کار مواجه میشوند، این واکنش آنها در مقابل استرس اغلب به صورت گریه برای کودکانشان و با برقراری ارتباط و حمایت اجتماعی، به ویژه با سایر زنان ، جلوه گر می شود. مردان بعد از یک روز نا خوشایند در محیط کار به احتمال زیاد از خانواده دور می شوند یا جر و بحث راه می اندازند.
روان شناسان تحولی اظهار می دارند که واکنش گرایش و دوستی ممکن است در زنهای انسان باشد زیرا به بقای زنانی که گرایش به فرزند دارند، کمک می کند. زنانی که جنگ را انتخاب می کنند اغلب می میرند یا حد اقل از فرزندشان جدا می شوند.
تفاوتهای جنسی در رفتار معمولاً با تفاوت های جنسی در هورمون اکسی توسین غده هیپوفیز اشاره می کنند. اکسی توسین با رفتارهای مادرانه، نظیر پذیر و در آغوش گرفتن فرزند، در میان تعداد زیادی از جانواران ارتباط دارد( تایلور و همکاران،2000). اکسی توسین، که به هنگام استرس ترشح می شود، روی موش ها و انسان اثر آرام بخش دارد. این کار باعث می شود تا آنها ترس کمتری داشته باشند و اجتماعی تر شوند.
در مردان نیز، وقتی تحت استرس هستند، داکسی توسین ترشح می شود ، تاثیر تفاوت های جنسی در اثر هورمون های جنسی استروژن و تستوسترون می باشد. از سوی دیگر هورمون تستوسترون در مردان بیشتر از زنان است و آثار اکسی توسین را کاهش می دهد و این کار افزایش حس اعتماد به نفس و بروز پرخاشگری را موجب می شود(سالیوان،2000) ممکن است مردان به دلیل توازن ژنتیک هورمون ها در بدن، وقتی تحت استرس قرار می گیرند، بیشتر از زنان رفتار های پرخاشگرانه نشان می دهند به دلیل چنین تفاوت هایی است که عمر زنان بیشتر از مردان است.
مردان در برابر تجربه های استرس آمیز که با اختلالهایی همراه است، از جمله فشار خون بالا، رفتار پرخاشگرانه، سوء مصرف الکل یا دارو بیشتر از زنان واکنش نشان می دهند(می،2000). « از آنجا که رویکرد گرایش و دوستی در مواردی می توانند از زنان در برابر استرس محافظت کند الگوی زیستی- روانی- اجتماعی این بینش را به ما می دهد که چرا متوسط عمر زنان، هفت و نیم سال بیشتر از متوسط عمر مردان است.»
همه روان شناسان با تبیین زیست – شناختی موافق نیستند. روان شناس ایگل (2000)، اظهار می دارد که، در واکنش به استرس، ممکن است تفاوت های فرهنگی باشد.
«فکر می کنم شواهد کافی در اختیار داریم که بگوییم زنان حس پذیرش بیشتری دارند. آیا حس پذیرش جنبه زیست شناختی دارد یا به این دلیل است که زنان، برای رشد خود، مسئولیت پذیری و آمادگی بیشتری دارند؟ سوالی که در ذهن همه روان شناسان وجود دارد؟»
منابع فارسی
1. اتکینسون، ریتال،. ال هیلگارد، ارنست،ر.(1384). زمینه روان شناسی. جلد دوم. (ترجمه م. براهنی و همکاران.) تهران: انتشارات رشد
2. احمدوند،م.(1381). بهداشت روانی،تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور
3. احمدی، گ. (1390). بررسی عوامل استرس زا ،راهبردهای مقابله ای با سلامت عمومی زنان همسران معتاد و غیر معتاد شهرستان کرمانشاه. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
...
خرید و دانلود آنی فایل